معنی و داستان ضرب المثل آستین نو بخور پلو

آستین نو بخور پلو

مجله عصر پاییز –  ضرب المثل آستین نو بخور پلو اشاره به انسانهایی دارد که به جای بها دادن به سرشت و باطن آدمها بیشتر ظاهر برایشان مهم است.

در واقع این ضرب المثل در مورد کسانی صدق می کند که لباس و مقام آدمها بیشتر برایشان اهمیت دارد تا شخصیت و منش آنها.

داستان ضرب المثل آستین نو بخور پلو

روزی روزگاری در شهری جشنی برپا بود، ملا نصرالدین برای شرکت در جشن لباس های کهنه و مندرس خود را پوشید و به جشن رفت.

صاحبخانه نگاهی به سر تا پای ملا نصرالدین انداخت، وقتی که لباسهای پاره ی او را دید عصبانی شد و  شروع به داد و فریاد کرد، سپس گفت: شما نمی توانید وارد این مجلس شوید.

ملا نصرالدین که بسیار متعجب شده بود از او پرسید، دلیل اینکه نمی توانم در مراسم حضور داشته باشم چیست؟

صاحبخانه خنده ای از روی خشم وغضب به او کرد و گفت: افراد تهیدست حق ورود به مراسم را ندارند.

ملا نصر الدین دلسرد و غمگین به خانه اش برگشت، پس فکری به خاطرش رسید، از

همسایه خود  یک دست لباس نو به امانت  گرفت آنها را به تن کرد و به میهمانی رفت.

این بار وقتی صاحبخانه ملا را دید با روی گشاده به پیشواز او رفت و از او خواست تا در جای مناسبی بنشیند، و با میوه و غذاهای رنگین از او پذیرایی کرد.

ملا وقتی فهمید صاحب مجلس به خاطر لباسهای نو با او خوش رفتاری می کند، آستین لباسش را کشید و گفت: آستین نو بخور پلو، آستین نو بخور پلو.

صاحبخانه که از کار ملا متعجب مانده بود پرسید چه کار می کنی؟

ملا گفت: آیا مرا یادتان هست ؟ من می خواستم در جشن شما شرکت کنم اما به خاطر لباس کهنه ام  قبول نکردید، وقتی لباس نو پوشیدم از شما احترام فراوانی دیدم.

پس این عزت و احترام به دلیل لباس نویی که به تن دارم است، نه به خاطر خود من.

 

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید

4 − 2 =

این سایت توسط reCAPTCHA و گوگل محافظت می‌شود حریم خصوصی و شرایط استفاده از خدمات اعمال.

The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.