معنی ضرب المثل کلاهت را قاضی کن
مجله عصر پاییز – این ضرب المثل زمانی به کار می رود که در حق کسی انصاف را رعایت کنیم.
داستان ضرب المثل کلاهت را قاضی کن
در حکایت ها آمده است که روزی داروغه شهر به سراغ مرد بی آزاری می رود و او را محکوم می کند و به او می گوید که تو از مسافری غریب هزار سکه گرفته ای و پس نداده ای.
مرد به شدت تعجب کرده و این اتفاق را انکار می کند اما داروغه به حرف او گوش نداده و می گوید که دو روز دیگر به محکمه شهر بیا تا قاضی درباره تو قضاوت کند.
مرد که حسابی ترسیده بود رنگ از رویش پرید و همسرش با نگرانی از او پرسید که چه اتفاقی افتاده است. مرد بی آزار ماجرا را برای همسرش تعریف کرد و گفت که می خواهند من را به گناهی که نکردم مجازاتم کنند.
همسر مرد به او دلداری داد و به او گفت تو گناهی مرتکب نشده ای پس نگران نباش. برای اینکه جلوی قاضی دست و پایت را گم نکنی و بتوانی از خود دفاع کنی راه حلی دارم.
همسر مرد به او گفت که همین حالا کلاهت را بردار و به اتاق برو و روع کن با کلاه صحبت کردن.
مرد که از این حرف همسر خود حسابی تعجب کرده بود دلیل این کار را از او پرسید. زن در جواب گفت که کلاهت را قاضی کن.
تصور کن که کلاه تو قاضی است و انقدر با او حرف بزن تا زبانت باز شود و بتوانی از خود دفاع کنی. مرد به اتاق رفت و تمام حرف هایی را که باید روز محاکنه به قاضی بزند با کلاه خود تمرین کرد.
روز محاکمه فرا رسید و مرد جلوی قاضی تمام حرفا هایی که تمرین کده بود جلوی قاضی بیان کرد تا به قاضی اثبات کند که بی گناه است.
فرد شاکی نیز که در این محاکمه حضور داشت نگاهی به مرد بی آزار انداخت و به قاضی گفت که من این مرد را با شخص دیگری اشتباه گرفتم.
قاضی وقت این حرف را شنید مرد را به خانه فرستاد.
مرد وقتی به خانه رسید همسر او اتفاقات دادگاه را پرسید و مرد به او گفت که بی گناه شناخته شدم. زن هم به و گفت: ” دیدی گفتم کلاهت را قاض کن”.