معنی و داستان ضرب المثل لنگه کفش پاره هم در بیابان غنیمت است

ضرب المثل لنگه کفش پاره هم در بیابان غنیمت است

مجله عصر پاییز–  ضرب  المثل لنگه کفش پاره هم در بیابان غنیمت است اشاره به انسانهایی دارد که قدر چیزها ونعمت هایی که از نظرشان بی اهمیت است را نمی دانند، ولی زمانی که گرفتاری و مشکلات به سراغش می آید، همان چیزهای بی ارزش و کم بها آنها را از شرایط دشوار و سخت نجات می دهد.

در ادامه با مجله عصر پاییز همراه شوید تا داستانی کوتاه از این ضرب المثل  را روایت کنیم.

داستان ضرب المثل لنگه کفش پاره هم در بیابان غنیمت است

روزی روزگاری تاجری کالا و لوازم فراوانی خریداری و بار شتر کرده از بیابانی عبور می کرد.

در طول مسیر، کاروان دزدان به تاجر حمله کرده تمام اموال و دارایی های او را غارت کردند، راهزنان حتی به لباسها و کفش های تاجر رحم نکرده، بلکه کتک مفصلی به او زده در بیابان رهایش کردند.

ناله و فریادهای تاجر هیچ فایده ای نداشت، تاجر در بیابان به راه افتاد تا شاید روستایی پیدا کند.

خار و خاشاک بیابان پاهایش را زخمی کرده، به طوری که قدم برداشتن  برایش سخت شده بود، اما چاره ای جز راه رفتن نداشت، پس به مسیرش ادامه داد.

همانطور که  قدم برمی داشت یک جفت کفش دید، نزدیک رفت تا کفش ها را بردارد، ولی متوجه شد کفشها کهنه و پاره است، پس تصمیم گرفت با همان پاهای برهنه به راهش ادامه دهد.

چند قدمی جلو رفت اما پشیمان شد، برگشت و کفش ها را پوشید و همانطور که راه می رفت با خود گفت: “لنگه کفش پاره هم در بیابان غنیمت است“.

پس نتیجه می گیریم انسانها در موقعیت احتیاج و نیاز قدر چیزها و لوازم کم قیمت خود را می دانند.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید

هفت − شش =

این سایت توسط reCAPTCHA و گوگل محافظت می‌شود حریم خصوصی و شرایط استفاده از خدمات اعمال.

The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.